53/« عرفان شهدا را از کلام شان ببینیم . »

53/« عرفان شهدا را از کلام شان ببینیم . »

*شهیدسرافراز امیر سر لشکرقنبر قنبرزاده شوئیلی : (در وصیت نامه اش)

 

خدایا تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت، مرادر آن صراطی گذار که هیچگاه

در لحظه جان دادن حسرت نخورم .

 

-----------------------------------------------------------------------
*=>وصیت تكان دهنده شهید زقاقی به مادرش در باره ی حجاب »

 
 

 gfar6j64f35fx0u7e2qc.jpg

* یک داستان در باره ی واژه های: اخلاق - طلا - زن و مرد - غیرت (پانصد مثقال طلا)

 

پانصد مثقال طلا

افزایش بی سابقه طلا در 6 ماه اخیر ,هر انس  1376 دلار!

 

شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد:

روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی

شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود. قاضی از زن پرسید: آیا بر گفته ی

خود شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.

 

قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال از شوهرش که این مرد است

طلب دارد و او نپرداخته است. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما

لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهی دهیم.

 

چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا،

همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که

چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود

مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید.

 

چه خوب بود آن مرد باغیرت، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی

یک مثقال نقره، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم

عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند!

 

اما چگونه است ؟ فی الحال برخی مردهای زمونه !



نویسنده : جمعیت ایثارگران اشکور
تاریخ : شنبه 23 خرداد 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: